آرينآرين، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

آرين عزيز من

تولد بابايي

سلام جيگر من  امروز 29 بهار زندگي بابايي هست و ما ديشب براش جشن تولد گرفتيم. چون بابا ژله خيلي دوست داره براش ژله سورپرايز رو براي اولين بار درست كردم زياد بد نشده بود و بابا كلي ذوق كرد.   آرين جونم ... بابايي بهترين مرد روي زمينه .. براي اينكه تو بهتر زندگي كني و در آينده موفق باشي خيلي زحمت ميكشه ...اميدوارم هميشه قدر بابا رو بدوني پسر گلم و تو هم مثل اون يه روز بهترين آدم دنيا بشي و من هم ميشم خوشبخت ترين مامان دنيا.   همسرم.. يكتا مرد روي زمين...چه لطيف است حس آغاز دوباره و رسيدن به لحظه زيباي آغاز تنفس و چه شيرين است امروز كه وجود مهربانت آغاز زيستن را در آغوش گيتي تجربه ميكند...قشنگترين صدا برايم صداي قلب توست ...
24 آذر 1390

مناجات

اي خدا................... اي خداي مسلم ابن عقيل! وقتي معشوق هست هيچ عاشقي تنها نيست حتي اگر همه عالم كوفه شود همه درها بسته گردد و همه دستها آلوده به خدعه. اي خداي جان! كيمياي مهر حسين هر چه سياهي را سفيد و هر ورقه پاره اي را طلا ميكند . وجود ما و عشق حسين. اي خداي اباعبدا..! " يا ليتنا كنا معك" ما را آكنده از صداقت و اخلاص كن. اي خداي ذوالجناح! وقتي اسبي در آستان حسين (ع) به معرفتي چنان دست ميابد روانيست كه سالكان كوي او محروم از معرفت بمانند.ما را تا كمترين پايه معرفت حسين تعالي بخش.    اي خداي حر! هر روز عاشوراست و هر زمين كربلا و انسان هر لحظه در معرض آزمايش و فتنه و بلا. رو سفيدمان كن. اي خداي علي اكبر! ...
19 آذر 1390

سجاده عشق...

سلام عزيزم مامان جون من عادت داره وقتي صداي اذان رو ميشنوه نماز بخونه.. به قول خودت ماماني (اپر) ميكني.. جالب اينجاست كه حتما هم بايد چادر سرت كني و الا نماز نميخوني..    يكي از عكسات و ميذارم ببيني.. پسرم عين دخترا شده.. مامان جون الهي كه هميشه همينطوري با نماز باشي و خدا رو عبادت كني(البته بدون چادر.. آخه تو پسري عزيزم)   ...
5 آذر 1390

با من بمان خدا

تو هستي در تار و پود لحظاتم .... خدايا! .... درياب حال مرا كه از وصف حالم عاجزم و خسته... درياب مرا! اين بنده سراسر بغض و حسرت را... صبر! صبر را به من هديه كن! خدايا! بگذار دست يابم به هرآنچه كه دلم با او آرام ميگيرد... و مگذار! تو را قسم به خداييت مگذار گناه كنم.. خدايا !مواظبم باش.. مواظب اين روح بي قرار و تنهايم باش.. خداي مهربانم! عاشقم برتو و هر آنچه كه به من هديه ميكني..  بهترين ها را به قلب بي قرار و تنهايم هديه كن.. اي قدرتمند بي نهايت كريم. دوستت دارم اي مهربان...تو را سپاس براي همه رحمت هايت.. با من بمان خدا... با من كه تنها تو نگه دار مني ! به تو و محبت و مهر و هدايتت نيازي مبرم وعميق دارم.     &...
1 آذر 1390

خوشبختي

خوشبختي يعني قدم از قدم كه برداري صداي پسر كوچولوتو بشنوي كه داره دنبالت مياد.. خوشبختي يعني اينكه وقتي پسرت ناز ميكنه و بالبخند به چشمات نگاه ميكنه تا قربون صدقه اش بري.. خوشبختي يعني شنيدن صداي قهقه اش وقتي داره با باباش بازي ميكنه.. خوشبختي يعني دانستن اينكه خوشبختي يه موجود كوچولو در" تو "خلاصه ميشه... خوشبختي يعني مادر بودن و چقدر بار  سنگيني دارد  و همه اينها را وقتي مي فهمي كه مادر شده اي. 
30 آبان 1390

سرما خوردگي

سلام عزيز دل مامان از ديروز پسر گلم سرما خورده مدام آب ريزش بيني داري و من خيلي نگران شدم كه خداي نكرده حالت بدتر نشه به خاطر همين امروز صبح بردمت دكتر ... آقاي دكتر هم چند تا دارو داد و گفت زود زود خوب ميشي.. خيالم راحت شد مامان .. نگرانت بودم. هيچ چيزي براي پدر و مادر سخت تر از اين نيست كه مريضي بچه شون رو ببينن. بابا محمد هم دلش پيش تو بود زنگ زد كه آرين رو بردي دكتر؟ بعدشم خيالش راحت شد. الهي بميرم كه حتي سركارم به فكرموني دوست داريم عزيزم.. خدايا ممنونم به خاطر همه نعمتهايي كه بهم دادي. كمكم كن تا قدر شونو بدونم و هميشه شكرگذار نعمت هات باشم. آمين    ...
30 آبان 1390

يه قرار دوست داشتني

5شنبه من و چند تا از ماماناي ني ني سايتي البته اهل كرمانشاه قرار گذاشتيم تا همديگه رو ببينيم .. خيلي روز خوبي بود با اينكه هوا سرد بود و نشد كه زياد بيرون بايستيم .. پسر گلم كلي با مهيار و مليكا بچه هاي خاله فرزانه و پارسا پسر خاله ليلا بازي كرد.. قربونت برم مامان كه با همه خيلي سريع دوست ميشي و بازي ميكني..با همه وجودم دوستت دارم كوچولوي من پارك معلم.. مهيار و مليكا و آرين شيطون من ...
17 آبان 1390