بالاخره برف اومد!!!!!
سلام عزيز من
14 اسفند يعني 2 روز پيش بعد از مدتها چشم انتظاري بالاخره برف اومد ....ما كرمانشاهيم و امسال اينجا اصلا برف نيومده بود. ساعت 10/30 شب بود و من پاي كامپيوتر بودم و بابا هم داشت تلويزيون نگاه ميكرد. ديدم صداي بوق و شادي مردم مياد گفتم حتما عروسيه..... بعد مدتي ديدم تمومي نداره انگار
بيرون رو از پنجره ديدم و مثل اينكه بهم برق وصل كنن داد زدم محمد پاشو بيا ببين برف داره برف مياد و همه جا سفيد شده و تازه فهميدم كه اين سروصداها براي چي بوده همه اومده بودن بيرون و شادي ميكردن و خداروشكر ميكردن كه داره برف مياد.
شما هم مدام ميگفتي مامان برف بازي...ساعت 23/30 رفتيم بيرون و كلي برف بازي كرديم به شما هم خيلي خوش گذشت آخه نميومدي خونه.عكس هم نتونستم بندازم چون مثل هميشه دوربين رو جا گذاشته بودم.
اين بود ماجراي يه شب برفي
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی