اين روزهاي آرين
سلام عزيز مامان
جونم برات بگه اين روزا حسابي بلا شدي و شيطون ... قابلمه ها، كفگير و ملاقه ، تلفن و ... هم اسباب بازيهاي جديد شما هستن
مدام هم حرف ميزني ...تازه ميتوني تقريبا جمله بگي مثلا "اينو بده" ..."كتاب ميخوام"...."شيل ميخوام"..."پام اوف شد"..."دختل(دكتر) بريم" و...
هر چي كه تو تلويزيون ميبيني ميخواي از هواپيما بگير تا چيزاي خوراكي و بانك و....
هر شب مسواك ميزني و ميگي " مامان مسباك ميزنم" الهي فداي اون حرف زدن هات برم آخه خيلي شيرين حرف ميزني.
عاشق ماشين و رانندگي هستي وقتي ميريم بيرون تا يه فرصتي پيدا ميكني ميشيني پشت فرمون و تمام حركات بابا رو تقليد ميكنيو كلي هم كيف ميكني.
از لباس پوشيدن بدت مياد و من هر وقت ميخوام بريم بيرون كلي دردسر دارم تا لباسهات رو تنت كنم.
وقتي هم ميري حموم كلي آب بازي ميكني خيلي حموم دوست داري .. مدتيه كه من نميبرمت حموم و زحمت حموم بردن شما رو باباجون ميكشه. آخه پسر گلم مردي شده براي خودش .. دلم تنگ شده براي روزايي كه با هم ميرفتيم حموم.
خلاصه كه كلي شيطون شدي.. برات از صميم قلبم بهترين ها رو آرزو ميكنم. ميخوام بدوني كه هميشه دوستت داشتم و دارم. بعد از خدا همه اميد زندگي من تويي تنها بهونه من براي زندگي.خداوند رو هزار بار شكر ميكنم كه تو رو بهم داد تا من معناي زيباي مادر شدن رو بفهمم و عشق ناب مادري رو تجربه كنم. ممنونم خداي مهربونم