از پوشك گرفتن آرين
سلام عزيزم
بالاخره بعد از كلي تحقيق در مورد اينكه چطور بايد از پوشك بگيرمت تصميم گرفتم تا اين كار رو به صورت جدي شروع كنم ... چند باري سعي كردم ولي تو آمادگي نداشتي و منم بي خيالش شدم ... اينبار احساس ميكردم آماده اي مامان جون
26 دي ماه صبح كه از خواب بلند شدي گفتم مامان جون قراره امروز يه اتفاق جديد بيافته و پسرم ميخواد عين آدم بزرگا بره دستشويي و كارش رو بكنه.....بگذريم كه چند بار جيش كردي روي فرش ... مهمتر از اون اينه كه بالاخره ياد گرفتي دستشويي تو بگي و من خيلي خوشحالم از اينكه ديگه پسرم بزرگ شده مرد شده آقا شده خلاصه كه كلي كيف ميكنم.
البته خيلي تو دستشويي بازيگوشي ميكني درست نميشيني .. مدام شلنگ آب رو برميداري و كاشي ها رو آبپاشي ميكني خلاصه كه خيلي شيطوني ميكني.اما بدون كه مامان از ته دلش دوستت داره شايد بعضي وقتا تلخ بشم و دعوات كنم اما ميخوام بدني كه تو همه وجود مني پسر خوبم.
خدايا ازت ممنونم كه كمكم كردي تا بتونم پسرم رو از پوشك بگيرم...ارين يك روزه خيلي خوب ياد گرفت و من از تو بي نهايت سپاسگذارم.