يه روز تعطيل
سلام گل مامان
چند روزه پيش كه بابا تعطيل بود رفتيم طاقبستان و شما اونجا كلي بازي كردي ...با اون زبون شيرينت ميگفتي "مامان باژي"
و اينكه يه اسب ديدي و فوري داد زدي گفتي "مامان اسب ميخوام، خيلي خوشخه"
گفتم دوست داري سوار بشي؟
گفتي "نه ميتسم "
خلاصه با كمك بابا سوار شدي و كاري كرد كه ترست ريخت ....(يه چيزي بگم به كسي نگيا منم ميترسم از همه حيونا )
اينم عكسهاي شما:
دوستت دارم عزيز مامان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی