اولين پست سال نو
سلام عزيزم
ببخش مامان رو كه اينقدر دير دارم وبت رو اپ ميكنم ... تا 14 فروردين كه كرج بوديم خونه مادر جون بعدشم كه نتمون قطع بود و نميتونستم بيام... خلاصه سال نو تا اينجاش كه خوب بوده برامون اميدوارم تا اخر هم همينطور باشه...
كلي تو عيد شيطنت كردي و آجيل و شكلات خوردي و عيدي گرفتي. يگر من ميتونه ديگه جمله هاي كوتاه رو بگه " مامان ناهال ميخوام" و....پسر نازم يك سال بزرگتر شده و من خوشحال از اينكه داري جلوم قد ميكشي و بزرگ ميشي دوستت دارم عزيز مادر.
يه سري عكس از سال جديد داري كه برات ميذارم
اينجا چند روز قبل از سال تحويله كه بابا محمد برده بود شمارو آرايشگاه و موهات رو كوتاه كرده بود ... الانم داري ميري حموم كه خوشگل بشي ... قربونت بره مامان
پسرم اينجا از حموم دراومده ....قربون صورت خيست برم مامان
اين عكس رو تو آوج گرفتم موقعي كه ميرفتيم كرج...29 اسفند 90 هست... ميبيني چه برفي اومده بود!! تمام جاده پر از برف بود خيلي زيبا بود .
اينم پسر من كه داره با خرسي محبوبش بازي ميكنه تو راه همدان اين عكس رو گرفتم مامان... اونقدر قشنگ با خرسي بازي ميكردي و باهاش حرف ميزدي كه نگو..."خلسي بيدال شو برف ببين" الهي فداي اون حرف زدنت بره مادر.
اين هم اولين عكس بعد از سال جديده
اينجا هم 13 بدره روزي كه به اون روز طبيعت ميگن و همه ميرن بيرون و كلي در طبيعت خوش ميگذرونن.
اين بود خلاصه اي از آغاز سال نو