آرينآرين، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره

آرين عزيز من

خاطرات كرج

1390/8/17 15:09
نویسنده : مامان سميه
420 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزيز مامان

ببخشيد كه كمي دير اومدم و دارم مينويسم... كرج خيلي خوش گذشت خاله سميرا هم اومد و خونه مادر جون موند و تو پارسا هم تا ميتونستين بازي كردين و شيطنت.. كلي بهم عادت كرده بوديد تا چند روز مدام تو خونه اسمش و مياوردي.. قربونت بره مامان پسرم دوباره تنها شد...

تا بابا و مامان رو داري غصه نخور عزيزم ما هميشه پيشت هستيم وتنهات نميذاريمچشمک

مامان جونم مسافرت كيشمون كنسل شد به دلايلي نتونستيم بريم اگه خدا بخواد موند براي عيد.

آرين خونه مادر جون

 

 

آرين

اينجا عروسي خاله مهديسه .. جيگر مامان داره بستني ميخوره... تو عروسي خدا به پسرم خيلي رحم كرد نزديك بود دستت بشكنه مامان.. وقتي چراغا خاموش بودن پسر شيطون مامان خم شده بوده كه نورها رو بگيره كه يكي با كفش پاشنه بلند دست بچمو له ميكنه.. اونقد گريه كردي كه نگو .. مامان بميره الهي كه اشكاتو نبينه خودمم اشكم در اومد فقط نگاه ميكردم ببينم انگشتاي كوچولوت نشكسته باشن .. خدايا ممنونم كه هميشه حافظ فرشته كوچولوتي..

آرين

اينم يه عكس ديگه بعد از اون اتفاق.. اونقد گريه كردي چشمات سرخه ماماني

 

آرين و پارسا 

آرين و پارسا پسر خالش..الهي كه هميشه همينطور بخنديد عزيزاي من

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان آرياناز
23 آبان 90 20:55
سلام آرین جون اوخی چقدر درد داشته که دستت زیر کفش مونده الهی جوجو کوچولو من فدای دست خوشگلت