تولد 1 سالگي آرين من
سلام جيگر مامان...
25/10/89 يك سالت تموم شد. حالا ديگه ميتوني بشيني، راه بري، چند كلمه بگي و ... الهي مامان فدات بشه بابا و مامان رو خوب ياد گرفتي.
1 ساله كه پيشمون اومدي و منو از تنهايي در اوردي. با اومدنت بهترين روزا رو به من هديه كردي، شدي تمام زندگي من و بابا،خنده هات مرهم غمهامون شد و شادي رو به ما هديه كرد ،تو فرشته كوچولوي زندگي مايي، با اومدنت طعم دوباره عشق رو به من چشوندي و نام مادر رو به وجود من بخشيدي.. از خدا ميخوام كه كمكم كنه تا لياقت اين كلمه مقدس رو داشته باشم.دوست دارم پسرم با همه وجودم دوست دارم.
وقتي اولين بار گفتي مامان از خوشحالي داشتم بال در ميوردم دلم ميخواست تند تند صدام كني عزيز دلم.. خدا رو شكر ميكنم كه تو رو به ما هديه داد ... تو بهترين هديه خدايي
خيلي دلمون ميخواست يه جشن مفصل برات بگيريم ولي راهمون دور بود و كسي نتونست بياد به جاش من و بابايي برات تولد گرفتيم كه مهموناش خودمون بوديم ماماني.
منو بابا برات يه ارگ موزيكال هديه گرفتيم.