بهار نزديكه
سومين بهار زندگيت مبارك عزيزم......مامان جونم 6 روزه ديگه سال 90 تموم ميشه و ما وارد سال 91 ميشيم. يعني طبيعت از خواب زمستوني بيدار ميشه و بوي بهار و زندگي رو ميگيره.
همه آخر سال جنب و جوش دارن و ميخوان خودشونو براي لحظه سال تحويل آماده كنن. يه رسم قشنگ ما ايرانيها انداختن سفره هفت سين و سبزه هست..نو كردن لباسها و خونه تكوني هم جزء اونه...همه ما سعي ميكنيم ظاهرمون رو از از هرچي زشتي و آلودگي هست پاك كنيم. اما بايد يادمون باشه در اين بين خونه تكوني دل و باطن يادمون نره. كينه هامون و آلودگي هاي وجودمون رو بريزيم بيرون و دلهامون رو صاف كنيم و همديگر رو دوست داشته باشيم.
دعاي قشنگي كه موقع سال تحويل ميخونن همين معني رو ميده و از خداي مهربون كه منشا همه خيرات و بركات هست ميخوايم كه دلهامون رو به بهترين حالتها تغيير بده . ميگن هر آرزويي كه داشته باشي سر سفره عيد از خدا ميگيري. الهي كه همه هر چي از خدا ميخوان بهشون بده.
ما امسال هم مثل پارسال سال تحويل خونه پدرجون هستيم. همه كارهامو كردم و تقريبا دارم وسايلمون رو آماده ميكنم...كه به اميد خدا 28 صبح راه بيفتيم. دلم تنگ شده براي مامان و بابام ..خواهر و برادرم ...اه ه اينبار 2 ماه و نيم شد كه نرفتيم ببينيمشون.
امسال قراره شيريني عيد مادرجون رو من بپزم و از فردا سرم حسابي شلوغ ميشه و ديگه نميتونم بيام اينجا. احتمالا نتونم وبلاگت رو تا 20 روزه ديگه اپ كنم.به خاطر همين از همين الان عيد رو به همه تبريك ميگم و براشون بهترينها رو از خدا ميخوام. اميدوارم سال پر از خوشي و سلامتي و موفقيت باشه براي همه. همينطور براي گل پسر نازم و همه كوچولوها. دوستت دارم عزيزم